برای دلم

ساخت وبلاگ
بعضی آدما نگاهشون به زندگی صرفاً بخور و بپوش و بخر و بگرده و حسادت و فضولی ، آنقدر فضولن که توی زندگی خودشون کاملا محتاط عمل میکنن یعنی طرف میخواد آب بخوره قائم میکنه، چرا چون توی ذهنش بقیه رو مثل خودش میبینه ، نمونش طرف پسرش رفته سربازی ، توی مهمونی پسر دیگش اینو مطرح کرد ، بعدا که خونش بودیم حرفشو زدیم مونده بود چی بگه ، حالا مام حرف خاصی نزدیم صرفا گفتیم پسرت رفته سربازی ، بعداً پسره زنگ زده ، داداشم نمیخواد کسی بدونه ، به کسی نگین اگرم به کسی گفتین بگین من بهش بگم نگه داداشم شاکی میشه بقیه بدونن، انگار سربازی رفتن چیه خوب اکثرا میرن مگه اینکه معاف بشن اگه بخاطره اینه که توی شهر دیگه ای هستشو زنش تنها میمونه میخواین بقیه حرفی نزنن که ما کاری به این چیزا نداریم خودش میدونه و زنش و خانواده زنش اونا مشکلی ندارن ، برای ما که فرقی نداره ما توی فکر زندگی خودمونیم مامان و خواهرتن که سرشون ۳۶۰درجه میچرخه ، انگار زندگی فقط همینه ، عروسیشون خیلی باید صبور باشه با اینهمه فضولی اینا، واقعا بعضی آدما هرچیم داشته باشن چشمشون سیری نداره ، حکایت اونی که نصف زمینو بهش دادن ، چشمش به دنبال نصف دیگه بود + نوشته شده در یکشنبه سی ام بهمن ۱۴۰۱ ساعت 13:16 توسط صبا  |  برای دلم...
ما را در سایت برای دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barayedelammo بازدید : 92 تاريخ : دوشنبه 1 اسفند 1401 ساعت: 16:23

آدم دوست داره با اطرافیانش رفت و آمد بکنه ، منتهی بعضی رفتارا تمومی نداره ، سر همین رفتارا مامانم دیگه دوست نداره با این خانواده رفت و آمد بکنه، حقم داره ولی خب ما مهمونی رو دوست داریم ، رفت و امدمون با این خانواده کمه ،خودشونم گله میکنن چرا سرنمیزنین دیر به دیر میاین منتهی مادره نمیتونه آروم بشینه یا یه حرفی میزنه که نشان از حسادتش به فلان داشته خودت یادیگرانه بعدم هی میگه ما نداریم ، ازونورم که میگه میخوایم فلان وسیله رو عوض بکنیم ازش خسته شدیم ، مامانمم میگه توی مهمونی صداش میکنی یه حرفی بزنی بی محلی میکنه، خودشو میزنه به نشنیدن طوریکه یبار شوهره بهش گفت دارن باتو حرف میزنن ، ولی خب همون موقع بیای با دخترش حرف بزنی سریع توجه میکنه ببینه چی میگی،دیشب باوجود اینکه خوابم میومد دلم میخواست بیشتر بمونن ، ازینکه ساعت می‌گذشت ناراحت نمیشدم، اما خب متاسفانه زنه برخلاف ما علاقش به حرفای بیخوده.بعضی آدما فقط بعد مردن آروم میگیرن، اونموقع با تکون نکیر و منکر میفهمن این دنیا برای چیه، میفهمن برای خوشگذرونی نامحدود و بی پایان نیومدن؛ برای حسادت و فضولی نیومدن، اونموقع که وقت پاسخگویی ،خیری که رسوندی به دادت میرسه ، نه شرایی که با شوق به بقیه میرسوندی.خد اعاقبت هممونو به خیر بکنه + نوشته شده در یکشنبه سی ام بهمن ۱۴۰۱ ساعت 13:57 توسط صبا  |  برای دلم...
ما را در سایت برای دلم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : barayedelammo بازدید : 86 تاريخ : دوشنبه 1 اسفند 1401 ساعت: 16:23